برو کار می‌کن، نگو بازنشسته‌ام! پدر در پدر پهلوان‌زاده‌ایم گذر‌های هنری به وسعت شهر | گزارشی از بخش جدید جشنواره هنر‌های شهری بهار ۱۴۰۴ درنگی در کم‌وکیف برگردان‌های منثور منظومه فردوسی، به‌مناسبت انتشار «شاهنامه منثور»، اثر گیتی فلاح‌رستگار رقابت ۲۴ گروه در جشنواره ملی سرود رضوی مستند «جانان» اثر فیلم‌ساز مشهدی، روی آنتن شبکه دو + زمان پخش انتشار مجموعه داستان «شرّ درونش» قسمت ۱۲ مسابقه مافیا دن، در شبکه خانگی رکوردشکنی تقاضا برای بلیت مشهد، هم‌زمان با پخش قسمت پایانی «پایتخت» حضور دیزنی با «زوتوپیا۲»، «الیو» و «داستان اسباب‌بازی ۵» در جشنواره انسی رکوردشکنی نمایش آنلاین | «پایتخت ۷» در تلوبیون ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشا شد خانه منسوب به «سعدی» در حال ویرانی مجری مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ را بشناسید زمان پخش فصل دوم سریال بی‌باک: تولدی دوباره صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مروری بر حواشی سریال پایتخت ۷ | از جایگزینی سارا و نیکا تا سانسور چهار قسمت و پایان ناگهانی داستان
سرخط خبرها

درباره محتشم کاشانی، خالق شاه بیت‌های حسینی | باز این چه شورش است که در قلب عالم است

  • کد خبر: ۱۲۶۰۱۳
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۵
درباره محتشم کاشانی، خالق شاه بیت‌های حسینی | باز این چه شورش است که در قلب عالم است
محتشم کاشانی یک بزار شَعرباف ساده اهل کاشان بود. همانجا دنیا آمد و نزدیک به نود سال عمر کرد. غزل و قصیده هم خوب می‌گفت. آن قدر که از جایی به بعد، به مزاق شاه طهماسب اول خوش آمد و از کمال الدین علی محتشم کاشانی به شمس الشعرای کاشانی شهرت پیدا کرد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ مراعات نظیر در میان آرایه‌های ادبی یعنی قرارگرفتن چند واژه در یک بستر که به لحاظ جنس، نوع یا معنا با هم هماهنگ هستند. گاهی در مناسبات جمعی هم بعضی مفاهیم از هم جدایی ناپذیرند. اصلا همین که بیرق‌های عزا در شهر علم می‌شوند و سیاهی‌ها بر در و دیوار به گریه می‌افتند، یک نفر ناخودآگاه در گوش آدم‌ها می‌خواند:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

و بعد بند به بند این ترکیب بند به اندازه چهل روز کشیده می‌شود. ترکیب بند، چند غزل است که با یک بیت متفاوت با قافیه هر غزل، از هم جدا می‌شوند. چه بسیار ترکیب بند‌ها که در طول زمان خلق شده. چه غزل‌ها که در وادی مرثیه سرایی، سروده شده اند. اما بعضی آثار بی اراده خالق اثر، نظرکرده اند. آمده اند بمانند.

 

باز این چه شورش است که در قلب عالم است

هم به شاعر عزت و آبرو بدهند هم به شعر. محتشم کاشانی یک بزار شَعرباف ساده اهل کاشان بود. همانجا دنیا آمد و نزدیک به نود سال عمر کرد. غزل و قصیده هم خوب می‌گفت. آن قدر که از جایی به بعد، به مزاق شاه طهماسب اول خوش آمد و از کمال الدین علی محتشم کاشانی به شمس الشعرای کاشانی شهرت پیدا کرد. صله خوبی هم می‌گرفت. دیگر بزازی هم به اندازه شاعری برایش آب و نان نداشت. اما بعد از مرگ برادرش، آن قدر بی تاب بود که مرثیه پشت مرثیه رقم می‌زد و می‌سوخت.

انگار قافیه‌ها را هدر داده باشد، شبی آشفته حال می‌خوابد و در عالم رویا امیرالمومنین (ع) را می‌بیند به گله که «چرا در مصیبت قره العین من حسین مرثیه‌ای نمی‌گویی؟» الکن می‌شود. از بار سنگین مصائب ابراز ناتوانی می‌کند. مدد می‌خواهد و مصراع اول ترکیب بند ماندگارش را از لسان امیرالمومنین (ع) مشق می‌کند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است...» حالا بیشتر از ۴۰۰ سال از خلق این اثر گذشته. محتشم کاشانی عاقبت به خیر شده. مزارش در کاشان، با کاشی کاری‌های فاخر و بازدیدکننده‌های بسیار، از رونق و صفا سرشار شده. بیش از ۴۰۰ محرم آمده و رفته و چه بسیار خوش نویس‌ها که قلم بر دوات زدند و از قوافی غم و ماتم و محرمش بر کتیبه‌ها نوشتند.

چه نگارگرانی که ترکیب بندش را از نازکی تن قلم مو بر بوم نقاشی ماندگار کردند. چه مداحان و پیرغلامانی که ابیاتش را در دستگاه‌های حزن آلود، زمزمه کردند تا محتشم کاشانی، محتشم کاشانی شود و نامش با محرم و عزا مراعات نظیر داشته باشد و در مقابل عنوان معروف‌ترین شاعر و مرثیه سرای ایرانی شیعه، تا ابد بدرخشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->